۱۳۹۶ بهمن ۸, یکشنبه

معرفی کتاب پیام پلنگ Leopard's Prophecy

منتشر شده در انتشارات کتابهای ممنوعه آمریکا
Leopard's prophecy
Author: Lord Leopard
Size: 5.25" x 8" (13.335 x 20.32 cm)
Black & White on White paper
Publisher: Forbidden Books, Reseda, Ca, USA
ISBN-13: 978-0999132593
LCCN: 2017909924
عنوان: پیام پلنگ
نویسنده: Lord Leopard )نام مستعار(
ناشر: کتاب های ممنوعه آمریکا
979- شابک: 3999309990
شماره کنترلی کتابخانه کنگره: 933793999
بخشهایی از کتاب
پیدایش
در زمانی نا مشخص و در جایی ناشناخته دهکده ای وجود داشت و در
این دهکده چندین مزرعه بزرگ و کوچک بود و هر مزرعه توسط
گونه ای از حیوانات به تصرف درآمده بود. حیوانات هر مزرعه با مزرعه
دیگر تفاوتهای زیادی داشتند و همینطور اختلافات فراوانی چه از نظر
تفاوت نوع خوراک، پوشاک ، فرهنگ و زبان و چه از نظر اختلافات
سیاسی و حتی مرزهای بین مزارع. هر گونه از حیوانات دهکده برای
خود دین و آیینی داشتند که شاید دلیل اصلی تمام تفاوتها و اختلافهای
ایجاد شده همان دینهای آنها بود؛ چون در هر مزرعه دین و آیینی با
خدایی به کلی متفاوت از مزرعه دیگر پیروی و پرستیده میشد. به این
ترتیب دهکده همیشه پر از جنب و جوش و درگیری بود. اما دین و
آیین و خدا حیوانات دهکده چه بود؟! خدای حیوانات هر مزرعه
صاحب همان مزرعه بود یعنی در هر مزرعه همان انسانی که گمان می
رفت مالک آن مزرعه باشد خدا تلقی میشد؛ و نحوه زندگی ای که
حیوانات هر مزرعه گمان می کردند مورد پسند مالک مزرعه است دین
آنها بود و چیز بسیار شگفت انگیز درباره حیوانات دهکده این بود که
آنها نمی دانستند که هیچ انسانی در دهکده زندگی نمیکند یا دسته کم
بیشترشان نمیدانستند؛ به جز روحانیون مذهبی و سیاستمداران که آنها
هم به همین خاطر زمام امور دهکده را در دست گرفته بودند و آنها نیز
همیشه این راز را پنهان نگاه میداشتند و هر حیوانی را که از انسان و
انسانیت اطلاع درستی داشت و میخواست به باقی اهالی دهکده چیزی
بگوید او را سر به نیست می کردند و این تنها وجه اشتراک روحانیون
مذهبی و سیاستمداران در تمام دهکده بود.
.
.
.
.
موش گفت: آخر از آن مزرعه سگها مواظبت می کنند و دین سگها
اسلام است البته اسلام سگها با اسلام موشها فرق میکند آنها سنی مذهب
هستند و موشها شیعه مذهب. گربه که نمیدانست سگها چه نوع جانورانی
هستند و اسلام چگونه دینی است گفت: مگر نمیگویی در آن مزرعه
خانه انسان وجود دارد؟ پس هرچه آنجا باشد متعلق به انسان است و من
با سگها کاری ندارم و فقط به اندازه حق خود از خانه انسان غذا خواهم
خورد و برخواهم داشت و حتما سعی خواهم کرد تا ملاقاتی با انسان
داشته باشم. موش گفت: سگها از گربه ها متنفرند و حقی برای تو از
خانه انسان قائل نیستند و اصلا نمیگذارند کسی به خانه انسان نزدیک
بشود. گربه گفت: چرا آنها از گربه ها متنفرند؟ موش گفت چون آنها
فکر می کنند گربه ها بت پرستند و سگها به خاطر همین گربه ها را کافر
میدانند و آنها را می کشند.گربه گفت: چه کسی گفته که ما گربه های
بودایی بت پرست هستیم و اصلا به آنها چه ربطی دارد که ما چه
میپرستیم؟ من میروم آنجا و برای آنها توضیح خواهم داد که اشتباه می
کنند. موش گفت: نمی دانم چه کسی به آنها گفته است که شما بت
پرست هستید و اینکه شما چه چیزی را می پرستید به آنها ربطی دارد یا
ندارد. اما میدانم که آنها به تو مجال اینکه توضیحی بدهی را نخواهند
داد. چون آنها خود را تنها وارث انسان و انسانیت میدانند؛ آنها حتی به
خاطر اختلاف عقیده هایی جزئی از ما موشهای مسلمان هم متنفرند و
حقی برای ما نیز در خانه انسان قائل نیستند. پس بهتر است بگذاری تا با
تو بیایم. 
.
.
.
در این هنگام گربه داخل انبار
آذوغه بود و دید که انواع خوراکیها از شیر مرغ تا جان آدم همه چیز
آنجا فراوان وجود دارد به جز شراب. پس با سرعت کوله ای را برداشت
و پر از گوشت و دیگر خوراکیها کرد و کوله را که خیلی هم سنگین
بود برداشت و از در انبار آذوقه بیرون آمد که ناگهان متوجه شد
سگهای مسلمان همه جلوی در انبار با عصبانیتی وصف ناشدنی صف
کشیده اند. اول با خودش فکر کرد که شاید دارند نماز می خوانند چون
او هرگز نماز خواندن سگهای مسلمان را ندیده بود ولی وقتی دید سگها
مستقیما دارند به طرف او میایند متوجه شد که گیر افتاده است
.
.
.
موش هم در همان دوروبر شاهد ماجرا بود ولی نمیدانست چه
کار بکند. موش شنید که از سوی خلیفه سگها دستور صادر شده است
که هرچه زودتر گربه را محاکمه بکنند و دید که خیلی زود دادگاهی
تشکیل داده شد گروهی سگ به محل هیئت منصفه نشانده شدند و یک
سگ که مفتی اعظم بود به جایگاه قاضی نشست و یک سگ دم بریده
هم به عنوان وکیل مدافع برای گربه بودایی تعیین شد. گربه را آوردند و
جلسه دادگاه رسما شروع شد نخست جرمهای گربه در دادگاه اینچنین
برایش خوانده شد: گربه ناشناس متهم است به 1- کافر بودن 2- سرقت.
سپس قاضی که یکی از مفتی های اعظم سگهای مسلمان بود رو به گربه
گفت: ای گربه جرمهایت را شنیدی اکنون چه دفاعی داری؟ گربه با
لحنی ملتمسانه و با ترس به مفتی اعظم گفت: ای سگ گنده و محترم
خواهش می کنم توجه داشته باشید که من واقعا به آن خوراکیها نیاز
داشتم زیرا بسیار گرسنه بودم و اینکه کفر من به شما و یا ایمان شما
سگهای محترم آسیبی نزده است پس عاجزانه خواهش دارم که ایمان
شما نیز به اینجانب آسیبی نرساند، دیگر حرفی ندارم.
کورانديشی برآيندی از اسلامزدگی است . پذيرفتن ِ "لا اله الا الله" تنها آغازی برای بردگی است. خشم الله با پذيرفتن ِ "لا اله الا الله" فرو نمی‌نشيند. هيچ کس با گفتن ِ "لا اله الا الله" رستگار نمی‌شود. افزون بر اين هر کس، اين دروغ را بپذيرد، در ريسمان بردگی‌ی_الله گرفتار می‌شود. آن کس، که به دروغ بودن #نخستين #پايه‌ی_شريعت ِ_اســـلام، يعنی؛ "لا اله الا الله" آگاهی بيابد، همان دَم بر روی او پنجره‌هايی به_سوی_پهنه‌ی راستی #گشوده خواهند شد. اسلام، در #آتش ِ_خشم ِ_جهادگران، #هستی_و_کيستی‌_مردمان ِ_دارامند را #سوزانده و بر همين #سرکوب_شدگان حاکميت يافته است. شريعت ِ_بيدادگری، يا شيوه‌های_مردم_آزاری، با #خون، با #دانش، با #هنر و با #دارايی‌ی #خودباختگان، #نهادينه شده و گسترش يافته است. سرکوب_شدگانی، که از #ترس در برابر #خشمآوران سر فرود ‌آورده‌اند، به همراه ِ سرکوب کنندگان به #جهادگری_کشانده شده‌اند تا به کردار #ايمان خود را به #پليدی_و_زشتکاری نشان بدهند.

۱۳۹۵ مهر ۲۹, پنجشنبه

روحانیت شُغل است؟


 کارلوس مارکس درباره روحانیون می گوید: “تا زمانی که جامعه شغل شرافتمندانه ای برای روحانیون پیدا نکند، این گروه مفت خور، سربار و انگل اجتماع انسان خواهد بود!” آیا به راستی چنین نیست؟ یک روحانی چه حرفه ای بَلَد است و از چه راهی نان می خورد؟ آیا بدون حضور روحانیون در جامعه، نبودشان احساس شده، کارِ مملکت خوابیده و چرخه اقتصادی از بین می رود؟ نویسنده، پژوهشگر و روشنفکر بزرگ تاریخ معاصر ایران زمین، زنده یاد احمد کسروی درباره روحانیت می نویسد: “آخوندها دسته ای هستند در این کشور که مفت می خورند و تنها کاری که از دست شان بر می آید ایستادگی در برابر پیشرفت است؛ آن ها نه بافنده اند، نه ریسنده اند، نه سازنده اند، نه کارنده اند، نه دوزنده اند و نه می خرند و نه می فروشند. در یک جمله هیچ کاره اند.” روحانی حرفه ای به غیر از دروغگویی، شیادی، فریب دادن مردمان و گدایی بلد نیست؛ این جماعتِ مفت خور مرده پرست و خرافاتی با افکار پوسیده شان، هر سال مردگان هزاران سال پیش را از قبر بیرون کشیده و برای در آوردنِ اشک مردم دوباره ایشان را کشته و روانه گورستان می کنند.🚫 این طایفه بی هنر و بی علم جلوی هر گونه پیشرفت و ترقی ایستاده و مانع رسیدن مردمان به جوامع دموکرات سکولار ومدرن هستند و نان شان را از راهِ در جهل، خرافات و عقب ماندگی نگاه داشتن مردم در می آورند، به راستی جماعتی بی ذوق و بی مصرف تر از روحانیون، در تمامِ تاریخ به چشم نمی خورد. روحانیون با استفاده از سرمایه های ملی یک کشور و دستبرد زدن به بیت المال و چاپیدن مردمان و خالی کردن جیب ملت، برای مردمان جهل و نادانی و خرافات به ارمغان می آورند و ویران کردن پایه‌های اخلاقی، فرهنگی، هنری، اقتصادی، سیاسی، ورزشی و علمی یک مُلک، از جمله خدمات برجسته آنان به جامعه ای است که در آنان به دین فروشی مشغولند

۱۳۹۵ خرداد ۱۷, دوشنبه

ارتداد چیست و مرتد چه کسی است؟

در سوره بقره آیه ۲۱۷ آمده است : «هر کس که از دین خود روی بگرداند، کافر شده و اعمالش نابود می شود و اینان اهل آتشند».
ارتداد به معنی بازگشت از دین اسلام و مرتد کسی که قبلا مسلمان بوده و بعد از دین اسلام برگشته باشد،که یا الله  را انکار کرده، یا نبوت و قرآن را مُنکر شده ویا یکی از ضروریات اسلام  را منکر شده، یا حلالی را حرام و یا حرامی را حلال کرده باشد. چنین شخصی از نظر اسلام، مُرتَد محسوب می شوددر بسیاری از کشورهای اسلامی  ترک دین و یا تغییر دین به مذهبی دیگر، جرم است و در صورت مشاهده  محکومیت هایی را برای آن افراد که در آن دسته بندی قرار گیرند به همراه دارد.
در سوره بقره آیه ۲۱۷ آمده است : «هر کس که از دین خود روی بگرداند، کافر شده و اعمالش نابود می شود و اینان اهل آتشند»
برای مردی که در تربیت اسلامی بزرگ شده است ، شرایط بسیار سخت گیرانه است و خکم اعدام صادر می شود، در مورد شخصی که در فضای اسلامی بزرگ نشده است ، کمی ملایم تر برخورد می شود و یک فرصت توبه  به او داده می شود و در نهایت برای زنان ، از شدت حکم کاسته می شود و تا زمان بازگشت به اسلام و توبه ، مجازات زندان برای او در نظر گرفته شده است.
همچنین ششمین امام(جعفر صادق) در مذهب شیعه گفته است  -: هرکس از مسلمانان از اسلام برگردد(مرتد شود) وپیامبری  محمد- را انکار کند وبه او نسبت دروغ دهد، برای هرکسی که می‌شنود خون او مباح است وزنش برای همیشه از او جدا می‌شود ومالش بین ورثه تقسیم می‌شود وزنش عده وفات می‌گیرد.  فروع کافی، ج ۶ ، ص ۱۷۴ ، روایت۱ ، وسائل الشیعه، ج ۲۸ ، ص ۳۲۴ امام اول در مذهب شیعه(علی) گفته است – : هرکس از مسلمانان به فطرت به دنیا آمده وبعد مرتد شود من گردن او را می‌زنم، وهرکس بر فطرت تولد نیافته او را توبه می‌دهم اگر توبه کرد (رها می‌شود) واگر نپذیرفت گردن او را می‌زنم.  من لایحضره الفقیه، ج ۳ ، ص ۱۵۲ ، روایت ۳۵۵۲  علی- : زن اگر از اسلام برگردد ومرتد شود کشته نمی‌شود؛ ولی حبس ابد دارد. من لایحضره الفقیه، ج ۳ ، ص ۱۵۰ ، روایت ۳۵۴۹ کسی که یکی از ضروریان دین اسلام  توحید ، عدل ، نبوت ، امامت ، معاد  و یا قرآن را قبول نداشته باشد و یا انکار کند و یا به عقیده برخی هر گونه توهین و افترا به امامان و پیامبران و … از مصادیق کفر است و ان شخص کافر است.
از نظر علمای شیعه دو نوع مرتد وجود دارد ۱ مرتد فطری و ۲ مرتد ملی
مرتد فطری :اگر مسلمانزاده ای از که از دین اسلام رویگردان شود و بقول علمای شیعه کفر ورزد  از نوع فطری به شمار می‌آید.
معیار علمای شیعه برای مرتد فطری اینگونه هست  : انعقاد نطفه در خانواده مسلمان، ولادت از والدین مسلمان، بلوغ در دامان پدر و مادر مسلمان،گذرانده باشد را مرتد فطری میدانند و همچنین اگر والدین او پس از انعقاد نطفه از اسلام خارج گردند و کافر شوند  وی همچنان فطرتاً مسلمان خوانده می‌شود.
مرتد ملی:از اونجایی که در اسلام به غیر مسلمانان کافر میگویند ، اگر کافری پس از گرویدن به اسلام ،دوباره به کفر بازگردد، به عنوان مرتد ملی شناخته می‌شود.
حکم ارتداد :بر اساس سنت اسلامی ، حکم ارتداد برای این دو نوع مرتد و همچنین مرتد زن و مرد متفاوت است.
حکم مرتد فطری اعدام است و توبه او پذیرفته نمی شود.
حکم مرتد ملی ، ابتدا دعوت به توبه و فراهم کردن شرایط بازگشت او است و اگر توبه نکرد ، اعدام است.
حکم مرتد زن ، چه مرتد فطری باشد چه مرتد ملی ، ابتدا دعوت به توبه و فراهم کردن شرایط بازگشت است و اگر توبه نکرد ، زندانی می شود. ( حکم اعدام در مورد مرتد زن صادر نمی شود )
همچنین روح الله خمینی در مورد حکم مرتد چنین میگوید :
“هر کس پیامبر را نهی  کند، بر شنونده آن واجب است که او را بکشد، مگر اینکه احساس خطر کند، همچنین است حکم کسی که یکی از امامان یا حضرت زهرا را نهی کند.”” هر کس ادعای پیامبری کند، باید کشته شود، همچنین است حکم کسی که به ظاهر مسلمان باشد، ولی بگوید: نمی‌دانم محمد بن عبدالله راستگو بوده یا نه؟”
خمینی همچنین در فتوایی خشونت آمیز  قتل سلمان رشدی نویسنده کتاب آیات شیطانی و و ناشران آن کتاب  را به اتهام ارتداد در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۶۷ صادر کرد.
قانون مجازات اسلامی،جمهوری اسلامی مصوب اسفند ۱۳۷۵ هیچ تعریفی از جرم ارتداد نشده است اما این بدان معنا نیست که دادگاه‌های ایران نمی‌توانند شخص مرتد را مورد تعقیب کیفری قرار داده، مجازات کنند. دادگاه‌های جمهوری اسلامی در تعقیب و رسیدگی به جرم ارتداد به اصل یکصد و شصت و هفتم قانون اساسی ایران استناد می‌کنند که می‌گوید: «قاضی موظف است کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیابد با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوی معتبر حکم قضیه را صادر نماید و نمی‌تواند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین مدونه از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزد.» گرچه حقوق‌دانان در مراجع قاضی به اصل ۱۶۷ در امور کیفری اختلاف نظر دارند و نظر غالب، عدم مراجعه قاضی به منابع فقهی و فتاوای معتبر در صورت عدم جرم‌انگاری عمل در قوانین کیفری است، اما با این وجود قانون مجازات ۱۳۹۲، مراجعه به این اصل در جرایم حدی را مورد تصریح قرار داده است.
رشد افراطی گرایی اسلامی توسط مسلمانان تندرو ده ها هزار نفر کشته و میلیونها آواره و پناهنده به جا گذاشته است،که برای نجات جان خود و فرار از خشونت از زادگاه خود خارج شده اند و بسیاری از مسلمانان در کشورهای اسلامی با دیدن چنین جنایاتی از دین اسلام بازگشته اند که طبق قوانین اسلام مرتد محسوب میشوند.

۱۳۹۴ بهمن ۱۳, سه‌شنبه

با افکار و اندیشه ضد انسانی آخوندها یا دکانداران دین بیشتر آشنا شویم


بنا به گفته دکان داران دین، قوانین اسلام را پیامبر از جانب الله مدینه برای بشر تهیه و تنظیم نموده که این قوانین، جاودانی و برای همیشه تغییر ناپذیراست. تنها چیزی که این گفتار به ما یاد می دهد آنست که ما دیگر نیازی به اندیشیدن نداریم، و می توانیم مغز و خرد خود را برای همیشه به مرخصی بفرستیم، و یا بایگانی کنیم. زیرا اسلام همه چیز و در هر مورد پیش بینی کرده، و دستوراتی داده است که لازمه آن دور بودن از هر اندیشه ای، و تعطیل کردن مغز است. این دستورات الهی همانند آنست که ما با فشار دادن یک تکمه، دستگاهی را به کار اندازیم بدون آن که از جزئیات و روش کارکردن آن آگاهی داشته باشیم. 
در حقیقت دستورات دین مانند یک کفش تنگ و ناجور است که با هیچ پایی سازگار نیست و پوشیدن آن موجب تاول زدن، میخچه، و آسیب پا می شود. دکانداران دین همواره تلاش کرده اند تا این کفش بد ساخت و نامتناسب را به زور هم که شده، پای همگان کنند و اطمینان یابند صدایی از آنان شنیده نشود. این دکانداران دین (آخوندها)، چند سده است در ایران جای خوش کرده، و به گفته ای کنگر خورده لنگر انداخته اند. آنان در هر زمان از سادگی و ناآگاهی ملت کفش پوش اسلامی بهره برداری نموده، و جل و پلاس خود را بر گرده و پشت ملت گوسفند نشان پهن نمودند. 
در این جا نیازی بر آن نیست که چندان دور برویم و تخریب و و یرانگری این جماعت ایرانی نما در دوران صفویان، افشاریه، زندیه، را از زبان تاریخ بازگو کنیم. زیرا کار و عملکرد آنان در مقاله های پیشین، کم و بیش به نگارش در آمده است. شیرین کاری و هنر نمایی این گروه را در دوران قاجاریه به ویژه در زمان فتحعلیشاه که موجب تجزیه، ویرانی، و فرو کش ایران شد، دیدیم. حال، در این مقاله تنها به چند نکته در مورد دخالت آخوندها در سیاست ایران از دوره مشروطیت پرداخته می شود: 
شیخ فضل الله آخوند دوران مشروطیت است. اگر بخواهیم شیخ فضل الله را بهتر بشناسیم باید او را رونوشت و فتوکپی خمینی بدانیم. این دو آخوند هردو سنگدل، هر دو بی رحم، و هردو دشمن آزادی و دموکراسی مردم ایران بودند. اگر شیخ فضل الله زنده می ماند و مانند خمینی به قدرت می رسید، همان جنایت هایی را انجام می داد که خمینی داد. شیخ فضل الله با آزادی خواهان جنگید و سرانجام به دست آنان سر به نیست شد. 
در این جا یکی از اعلامیه های شیخ فضل الله علیه مشروطیت و آزادی مردم ایران یادآور می شویم: ‫بند۱-هرکس به قانونگذاری اعتقاد داشته باشد، مرتد است. چون ما قانون الهی‬ ‫داریم و نیاز به وضع قانون نو ابدا نداریم. و هرکس مرتد شد طبق قانون اسلام‬ ‫خونش حلال است. زنش هم می شود مال خودمان و اموالش هم همین طور.‬ ‫بند۲-عجم های باستان که این مشروطه خواهان مدحشان می گویند ، خبیث ترین طوایف‬ ‫بودند.‬ 
‫ «آزادی قلم و لسان از جهات کثیره منافی با قانون الهی است. اگر‬ ‫نه، تو بگو فایده این آزادی چیست که این کلمه قبیحه را نشر می‌دهی، و بنای‬ ‫قرآن این است که آزادی نباشد. اگر فردا یهود و نصاری و مجوس و بابیه آمدند پای‬ ‫منبر و محراب ما، القای شیطنت کردند، نشر کلمه کفریه خود را کردند، ایجاد شبهه‬ ‫کردند و قلوب صافیه مومنین را تضلیل کردند؛ تو می‌خواهی چه کنی؟». یکی از مواد آن ضلالت‌نامه (قانون اساسی مشروطه) این است که‬ ‫افراد مملکت متساوی‌الحقوقند و در این طبع آخر به این عبارت نوشته شده: «اهالی‬ ‫مملکت ایران در مقابل قانون دولتی متساوی‌الحقوق خواهند بود» و این کلمه‬ ‫مساوات، «شاع وذاع حتی خرق الاسماع»، و این یکی از ارکان مشروطه است که به‬ ‫اخلال [آن]، مشروطه نمی ماند. ‬ نظرم است در وقت تصحیح، در باب این ماده، یکی ‫نفر از اصول هیات معدود بود، گفت به داعی: که این ماده چنان اهمیت دارد که اگر‬ ‫این باشد و همه مواد را تغییر بدهند، دول خارجه ما را به مشروطه می شناسند و‬ ‫اگر این ماده نباشد لیکن تمام مواد، باقیه باشد ما را به مشروطگی نخواهند‬ ‫شناخت. فدوی در جواب او گفتم: فعلی الاسلام السلام و برخاستم وگفتم: حضرات‬ ‫جالسین بدانید مملکت اسلامیه مشروطه نخواهد شد، زیرا که محال است با اسلام حکم‬ ‫مساوات.‬ 
‫ ای مُلحد اگر این قانون دولتی مطابق اسلام است که ممکن نیست در‬ ‫آن مساوات، و اگر مخالف اسلام است، مُنافی [است] با آنچه که در چند سطر قبل‬ ‫نوشته شده که آنچه که مخالف اسلام است قانونیت پیدا نمی کند. ای بی شرف، ای بی‬ ‫غیرت، ببین صاحب شرع برای اینکه تو مُنتحل به اسلامی، برای تو شرف مقرر فرموده‬ ‫و امتیاز داد[ه] تو را، و تو خودت از خودت سلب امتیاز می‌کنی و می‌گویی من‬ ‫باید با مجوس و ارمنی و یهودی برادر و برابر باشم.‬ (رساله حرمت مشروطه از شیخ فضل‌الله نوری، کتاب رسائل مشروطیت، صفحه‌های ۱۵۱ تا‬ ۱۶۷) 
آیا برای ما ننگ و شرم آور نیست که نام این خیانت گر و جنایت کارانی را بر روی شاهراهها و خیابان های خود گذاشته و بدانان ارج  دهیم؟. آیا می توان پدیرفت که رژیم ضد مردمی شیخ  فضل الله خیانت کار را شهید مظلوم نامیده، و با هزینه کردن پول و هستی پابرهنه ها برای تجلیل از این فاشیست اسلامی، فیلم و سریال درست کند؟. آیا مردم ایران بازهم مانند بره ساکتند و به تماشای چینی فیل و سریال های ضد مردمی می پردازند؟. 
آیا این گفتار، و اینگونه اعلامیه ها از آخوندهای خودکامه و بی فرهنگ که در تاریخ به ثبت رسیده، جسارت و توهین به فرد فرد ایرانی و به شعور ما نیست؟. 
رفتار ضد ملی و خصمانه شیخ فضل الله، ما را به یاد گفتار زشت و ضد میهنی آیت الله مطهری می اندازد. این آخوند تازی نژاد، نیاکان ما را که روی آتش چهارشنبه سوری پی پریدند و جشن می گرفتند، الاغ و نادان خوانده بود. اینجاست که ما به یاد یادواره زبان پارسی می افتیم که می گوید:” آخوند دو نوع خوب و بد وجود ندارد. آخوند هرکه هست، بد است و آخوند خوب آنست که مرده باشد”. 
۲- آخوندهای دیگری که دشمن مشروطیت بودند 
آخوندهای نجف مانند ملا کاظم خراسانی، حاج شیخ عبدالله مازندرانی، حاج میرزا حسین تهرانی و شماری دیگر، هم چنین سید محمد طباطبائی وسید عبدالله بهبهانی ، با دموکراسی به معنای واقع و مشروطیت با قانون اساسی بی قید وشرط، عملا موافق نبودند. آنان همگی در نهایت،  خواستار مشروطه زیر چتروپوشش اسلامی به نام مشروطه مشروعه بودند(۱). براین پایه یکی از آخوندها بنام سید علی سیستانی این چنین فتوا می دهد: « ا لمشروطه کفر و المشروطه طلب کافر، ماله مباح ودمه هدر» (۲). این گفتار، نخست نشانگر دشمنی وکینه دوزی آخوندها با آزادی ودموکراسی است، و از سوی دیگر، سیرت ودرون ملاها را نشان می دهد که ایرنی نیستند بلکه عرب زادگانی می باشند، که همواره ترجیح می دهند به زبان تازی گفتگو کنند. 
۳- آخوند های طرفدار سلطنت و مخالف جمهوری 
هنگامی که مجلس تصمیم گرفت احمد شاه را از سلطنت برکنار کند و رضا خان را کاندید این کار نمود، بیشتر آخوندها چون، آخوند یاسائی نماینده مجلس، آخوندهای نجف چون، شیخ عبدالکریم حائری، میرزا محمد حسین نائینی، و سید ابوالحسن اصفهانی با برپائی جمهوری مخالف وطرف دارحکومت پادشاهی بودند (۳). 
۴- بزرگداشت خائنین و جنایت کاران کشورمان 
رژیم اسلامی از روز نخست نام خدمتگذاران و افراد مردمی را از همه جا حدف نموده، و نام جنایت کاران و خیانت گران را در همه جا بالا برد و بر روی خیابان ها گذاشت. می توان چند نمونه آن را در این جا نام برد: الف- بزرگراه شیخ فضل الله وقتی شیخ فضل الله می گوید: “هرکس به قانونگذاری اعتقاد داشته باشد، مرتد است. چون ما قانون الهی‬ ‫داریم و نیاز به وضع قانون نو ابدا نداریم. و هرکس مرتد شد طبق قانون اسلام‬ ‫خونش حلال است. زنش هم می شود مال خودمان و اموالش هم همین طور.‬ ویا، عجم های باستان که این مشروطه خواهان مدحشان می گویند ، خبیث ترین طوایف‬ ‫بودند.‬”  آیا اینگونه تجاوز به فرهنگ و تاریخ مان و این که خیانت کاری را خادم و خدمتگذار نشان داده اند برای مردم تهران مایه ننگ و شرمساری نیست؟. چگونه مردم تهران می توانند از این بزرگراه بگذرند و نام آن خیانت کار را بر زبان بیاورند؟!. 
ب- خیابان نواب صفوی نواب صفوی جنایت کاری بود که با کسان دیگری مانند خلیل تهماسبی، مظفر ذوالقدر، از فدائیان اسلام در کشتار عده زیادی مانند  دست داشت. آیا بازهم برای مردم تهران این سر بلندی و موجب افتخار است که نام یک قاتل و جنایتکار زیبنده یک شاهراه بزرگ شهر باشد؟. 
گذاشتن نام آیت الله کاشانی، علی شریعتی، خمینی، طالقانی،  نواب صفوی ، بزرگراه حسینی‌الهاشمی در شیراز، و مانند آن  بر روی خیابان ها و شاهراه ها، دهن کجی بامردم، و سرپوش گذاشتن بر روی واقعیت ها و نادیده گرفتن نام های قهرمانان اصلی کشورمان است. از این روی، هم میهنان ما باید مخالفت خود را با این تغییر نام ها در سراسر کشور نشان دهند. باید شبانه بر روی نام این خیابان ها رنگ بپاشند، تابلوها را بکنند، و یک دم دست از مبارزه خود دست بر ندارند. 
(۱) – شیعی گری و ترقی خواهی – نوشته دکتر مهدی قاسمی – صفحه ۱۳۵-۱۳۸برگرفته از پژوهش وبررسی های هما ناطق زیر عنوان: « درراه یابی فرهنگی ۱۸۳۴-۱۸۴۸ 
(۲) – گزارش وقایع مشهد، به قلم دکتر احمد خان، ضمیمه مشروطه گیلان – چاپ محمد روشن- ص ۱۲۸- برگرفته از ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران- نوشته فریدون آدمیت- انتشارات پیام-  چاپخانه زر- چ۱- ص ۲۶۰-۲۶۲ 
(۳) – قضاوت تاریخ- نوشته اسماعیل رزم آرا- ص ۸۲-۱۲۲ 

۱۳۹۴ دی ۶, یکشنبه

خطاهای صرف و نحوی تازینامه، در کتاب 23 سال علی دشتی.


بعضی را عقيده بر اين است كه الفصول و الغايات را ابوالعلاء معری ( شاعر و لغت شناس نابينای عرب حدود ۳۶۳-۴۴۹ هجريبه قصد رقابت با قرآن انشاء كرده و از عهده آن برآمده است. 
تركيبات نارسا و غير وافی (تمام و كامل) بی معنی و مقصود و نيازمند تفسير، واژه‌های بيگانه يا نامأنوس به زبان عرب استعمال كلمه در معنی غير متداول، عدم مراعات مذكر و مؤنث يا عدم تطابق فعل با فاعل يا صفت با موصوف و ارجاع ضمير بر خلاف قياس و دستور، يا به مناسبت سجع دور افتادن معطوف از معطوف‌ عليه و موارد عديده‌ای از اين قبيل انحرافات در قرآن هست كه ميدانی برای منكران فصاحت و بلاغت قرآن گشوده است و خود مسلمانان متدين نيز بدان پي برده‌اند و اين امر مفسران را به تكاپو و تأويل و توجيه برانگيخته است و شايد يكی از علل اختلاف در قرأئت نيز اين باشد چنان كه “ يا ايها المتدثر” يا ايها المدثر شده است و مفسر مجبور است بگويد “ت” به “د” تبديل و در “د” ادغام شده است. هم چنين يا ايها المتزمل كه يا ايها المزمل شده است.
در سوره نساء آيه ۱۶۱ چنين آمده است: “ لكن الرّاسخُونَ فی العلم مِنْهُمْ وَ الُمؤمَنُونَ… واَلمقيمين اَلصلاةَ و اَلمؤتون الزكَاة…” ( ليكن راسخين در علم و مؤمنين… و برپا دارندگان نماز و دهندگان زكاة…)
 جمله مقيمين الصلوة بايد مانند راسخون مؤمنون و مؤتون در حال رفع و به صورت مقيمون نوشته شود. 
در سوره حجرات آيه ۹ “ وَ اِنْ طائفَتانِ منَ المُؤمِنينَ اقْتَتَلُوا” ( و اگر دو گروه از مؤمنان كارزار كنند با هم) . “ن” فاعل جمله، كلمه طائفتان است بر حسب اصل در زبان عربی فعل مي‌بايستی “اقتتلتا” باشد تا با فاعل مطابقت كند.
آيه ۱۷۷ سوره بقره كه در جواب به اعتراض يهود است راجع به تغيير قبله از مسجد‌الاقصی به كعبه مضمون زيبا و ارجمندی دارد: 
“ لَيْسَ اْلبَّرَ اَنْ تُولّوُا وجُوُهَكْمْ قبَل اْلَمشْرقِ وَ اْلمغَربِ وَلكِنَّ اْلبَّر مِنَ اَمَنَ بِاللهِ وَ اْلَيَومِ الاخر” 
يعنی خوبی در اين نيست كه روی به مشرق آورند يا مغرب، خوب كسی است كه ايمان به خدا و روز بازپسين آورد. كه عطف شخص است به صفت و بايد چنين باشدخوبی روی آوردن به مشرق يا مغرب نيست بلكه خوبی آن است كه به خدا ايمان آرد.
به همين جهت تفسير جلالين جمله “لكن البر” را چنين توجيه مي‌كند و لكن ذالبر.
مْبُردّ كه يكی از بزرگترين علماء نحو است با ترس و لرز مي‌گفت اگر من به جی يكی از قراء بودم اين كلمه “بر” را با كسر نمي‌خواندم، بلكه با زير و مفتوح مي‌خواندم تا “بر” مخفف “بار” باشد و معنی نكوكار دهد و به همين دليل مطعون شد و وی را سست ايمان گفتند.
در آيه ۶۳ سوره طه قوم فرعون راجع به موسی و برادرش هارون مي‌گويند ان هذان لساحران. در صورتی كه اسم بعد از حرف آن بايد در حال نصب باشد و هذين گفته شود و معروف است كه عثمان و عايشه نيز چنين قرائت كرده‌اندبرای اين كه به تعصب و جمود در عقيده اشخاص پی ببريم خوب است نظر يكی از دانشمندان اسلامی را كه در جايی خوانده‌ام نقل كنم. اين دانشمند مي‌گفت اين اوراقی كه به اسم قرآن در ميان دو جلد قرار گرفته است به اجماع مسلمين كلام خدا است، در كلام خدا اشتباه راه نمي‌يابد پس اين روايت كه عثمان و عايشه به جی هذا، هذين خوانده‌اند فاسد و نادرست است.
تفسير جلالين به طرز ملايم‌تری به رفع اشكال برخاسته و مي‌گويد در اين تثنيه در هر سه حالت نصب و رفع و جرّ با الف آورده مي‌شود ولی ابو عمرو نيز مانند عثمان و عايشه هذين قرائت مي‌كرده است.
در سوره نور آيه‌ی (۳۳) است قرآن ما را از وجود يك رسم زشت و ناپسند در آن زمان آگاه مي‌كند.
“ لاتُكْرهُوا فَتَياتكُمْ عَلَی اْلبِغاء اِنْ اَرَدْنَ تَحَصنُّناً لتَبْتَغُوا عَرضَ اْلحَيوة الُدّنْيَا وَ مَنْ يُكْرهْهُنَّ فَانَّ مَنْ بَعدِ اِكَْراهِهِنَّ غَفُور رَحَيُم”
(يعني) دختران خود را برای تحصيل مال به زنا مجبور نكنيدكسی كه آن‌ها را مجبور كند پس از مجبور كردن آن‌ها خداوند آمرزنده و رحيم است” معنی دقيق آيه چنين است: كنيزانتان را اگر میخواهند عفيف باشند، به طلب مال دنیا، به زناكاری وادار مكنيد و چون وادار شدند خدا نسبت به ايشان آمرزگار و رحيم است).
پر واضح است كه قصد پيغمبر نهی از يك كار زشت و ناپسند است يعنی كسانی كه كنيز و برده دارند به قصد انتفاع و به جيب زدن مزد هم‌خوابگی آنان، آنان را به نزد حريف نفرستند و به زنا مجبور نكنند.
و باز واضح است كه قصد از جمله “فان الله من بعد اكراههن غفور رحيم” اين است كه خداوند بر كنيز و برده‌ای كه به امر مولی خود تن به زنا داده است مي‌بخشايدولی ظاهراْ چنين است كه خداوند نسبت به مرتكبان اين عمل غفور و رحيم است پس عبارت نارسا و به مقصود شريف پيغمبر وافی نيست به ری ابراهيم نظام درباره قرآن اشاره كرديم و بايد اضافه كرد كه او در اين رای تنها نيست، بسی از معتزليان ديگر چون عباد‌بن سليمان و فوطی كه همه از مؤمنان بنامند با وی هم رأيند و اين عقيده را مباين اسلام و ايمان خود نمي‌دانند.
باری بيش از صد مورد انحراف از اصول و استخوان بندی زبان عربی را از اين قبيل كه اشاره شد ثبت كرده‌اند و نيازی به گفتن نيست كه مفسرين و شارحان قرآن در توجيه اين انحراف‌ها كوشش‌ها و تأويل‌ها كرده‌اند و از آن جمله است زمخشری كه از ائمه زبان عرب و از بهترين مفسران قرآن كريم به شمار مي‌رود و يكی از ناقدان اندلسی، (كه) نامش را به خاطر ندارم، در باره وی مي‌گويد اين مرد ملا‌ لقطی و مقيد به قواعد زبان عربی يك اشتباه فاحش كرده‌است. ما نيامده‌ايم قرائت را بر دستور زبان عربی منطبق سازيم تكليف ما اين است كه قران را دربست قبول كنيم و قواعد زبان عرب را بر آن منطبق سازيم.