۱۳۹۳ آبان ۶, سه‌شنبه

درد و دل

من واقعا نمی‌دونم چی بگم!!! اسیدپاشی! دستگیر نشدن جنایتکارا به هر عنوانی! جرم بودن اطلاع‌رسانی و عکاسی درباره اسیدپاشی! بعدش تمسخر آب‌پاشی! دستگیر نشدن جنایتکارای نامرد آب‌پاشی! جرم بودن اعتراض به آب‌پاشی! سوءاستفاده شخصی از اسید برای تصفیه حساب مثلا ریختن اسید روی ماشین پسر همسایه توی این اوضاع خر تو خر و اطمینان از اینکه جرمش می‌افته گردن اسیدپاشا! جرم بودن اعتصاب مردم! و آخر همه اس‌ام‌اس‌های تهدیدآمیز دانشگاه‌ها و سایر ادارات برای حضور اجباری در محل کار و تحصیل در روزهای شنبه و یکشنبه! یعنی جرم بودن غیبت شخصی! اینجا برای فراموش کردن عذاب بهت یه عذاب دیگه میدن! همه داشتن اعتراض به جنایت‌ها علیه زنان رو فریاد میزدن که اعدام ریحانه آتش زد به جان ما...! بازداشت نسرین ستوده...! 
امروز جایی خوندم که: "بازداشت نسرین ستوده برای انحراف اذهان از اعدام ریحانه جباری، انتخاب خوبی بود! همانطور که خود ریحانه، طعمه مناسبی برای انحراف افکار از وقایع اسیدپاشی شده بود. پلیدی را با پلیدی می‌شویند و در این میان این جان و امنیت و آزادی شهروندان است که در راستای حفظ نظام، بی ارزش ترین متاع مرام آنهاست."
حتی من فکر میکنم به طور کلی نه تنها "زن" بودن جرم حساب شده بلکه "انسان بودن" هم جرم تلقی می‌شه!
یعنی تا این حد...!
"حد" واقعا کسی می‌دونه "حد" یعنی چی؟ انتخاب و زندگی شخصی یعنی چی؟ حقوق اولیه یه انسان یعنی چی؟
اولش فکر می‌کردم قفس حیونات درنده و رام‌نشدنی باز مونده و یه بخشی از اونا وارد اجتماعات انسان‌ها شدن!
بعدش فهمیدم نه انگار ما انسان‌ها اشتباهی وارد قفس حیوانات وحشی شدیم!
اما اصلا "ما انسان‌ها..." واقعا "ما کی هستیم؟!"
متاسفم برای خودم که جواب سؤال اولیه‌ای که تو بچگی داشتم و می‌پرسیدم: "من کی هستم؟" رو هنوز پیدا نکردم و سعی داشتم "انسان اجتماعی" رو مطالعه کنم!
نقطه سر خط.....
انسان چیست؟!

۱۳۹۳ مهر ۳۰, چهارشنبه

داعش

مدت زمانی نزدیک به 3 ماه میشود که نام دولت اسلامی عراق و شام بر سر زبان ها افتاده ک همگی ما در این مدت حتما چند باری اسم این گروه به گوشمان خورده و حتی ممکن است آنان که طاقت دیدن صحنه های بسیار خشن و غیر انسانی را داشته باشند ویدئوهایی از جنایات این گروه را با انسان هایی بی گناه (کفار از دید این گروه) در اینترنت و فضای مجازی دیده باشند.
گروهکی داعش نام که اسلام را به كمك و لطف تكنولوژی اکران عمومی کرده است! و تقریبا همان جنایاتی را که اعراب صدر اسلام با دیگر ادیان و مردمان آن روزگار جهت مسلمان کردن و یا تحت حاکمبت درآوردنشان و گرفتن جزیه انجام میدادند (البته به حکم خداوند قرآن) در حال انجام همان دستورات الهی هستند.
جنگيدن و كشتن مردم بمنظور مسلمان كردنشان سنت كيست؟در زیر فقط چند نمونه از آیات قرآن کریم ،کتاب آسمانی مسلمانان برای نمونه آورده شده است.
توصیه من به شما خواننده محترم این است که با رفتن به سایت http://www.parsquran.com/ به راحتی تک تک آیات آورده شده در زیر را جستجو کرده تا حقیقت مطالب آورده شده آشکار شود.
سوره‌ی النساء، آیه‌ی ۰٨۹ :
با نامسلمانان دوستی نکنید تا ایمان بیاورند و اگر باز از ایمان برگشتند، آنها را بگیرید و بکشید، که آنها دوست و یار شما نیستند.
سوره‌ی البقره آیه‌ی ۱۹۰ :
بکشید در راه الله، مخالفان را, ولی بدون شورش، که الله شورش را دوست ندارد.
سوره‌ی التوبه، آیه‌ی ۰۲٨ :
ای مسلمانان مشرک ها نجس هستند و نباید از امسال به کعبه وارد شوند. اگرشما از کاهش درآمد خود در هراس هستید، الله از فضل خود شما را بی نیاز می سازد. (حج واجب همان فضل الله است)
سوره‌ی البقره آیه‌ی ۱۹۱ :
بکشید آنها را در هر کجا که بر خورد کردید، آنها را دنبال کنید و بیرون برانید، ولی در مسجدالحرام اگر مقاومت نکنند، آنها را نکشید، بکشید اگر مقاومت نشان دادند، که این است مجازات کافران.
سوره‌ی التوبه، آیه‌ی ۰۰۵ :
همین که ماه حرام گذشت، در کمینشان باشید، بر آنها هجوم بیارید و بکشید مشرکان را با هر نیرنگی که می‌توانید، چنانچه نماز بگزارند و زکات بپردازند از خون آنها بگذرید که الله غفور و رحیم است.
سوره‌ی التوبه، آیه‌ی ۱۲٣ :
بکشید کافران را از پس هم، تا جد یت و خشم شما را احساس کنند.
سوره‌ی محمد، آیه‌ی ۰٣۵ :
سستی نکنید، به صلح تن در ندهید, چون الله شما را قویتر و بی نقص گردانده است.
سوره‌ی التوبه، آیه‌ی ۰۲۹ :
بکشید کسانی را که به الله و احکام () او ایمان ندارند، همچنین آن د سته که خود اهل کتاب هستند ولی اسلام را نپذیرفته‌اند، مگر اینکه تعهد کنند که با خواری و خفت بدست خود جزیه(جریمه‌ی دگراندیشی در اسلام) بپردازند.
سوره‌ی محمد، آیه‌ی ۰۰۴ :
کفار را در هر کجا یافتید گردن بزنید تا زمین از خون آنها رنگین شود. اسیران را محکم ببندید که قادر به گریز نباشند.
توبه آیه ۱۲۳
ای کسانیکه ایمان آورده اید، کافرانی که نزد شمایند را بکشید! تا در شما درشتی و شدت را بیابند. و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است!
سورهُ توبه آیه ۵ صفحه ۱۸۸
پس چون ماههای حرام به سر آمد آنگاه مشرکان را هر جا یافتید به قتل رسانید. و آنها را دستگیر و محاصره کنید . و هر سو در کمین آنها باشید. چنانچه توبه کردند و نماز به پای داشتند و زکات دادند پس از آنها دست بدارید. که خدا آمرزنده و مهربان است.
التوبه ۲۸ صفحه ۱۹۲
ای کسانی که ایمان آورده اید، مشرکان نجسند و از سال بعد نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند، و اگر از بینوایی میترسید، خدا اگر بخواهد به فضل خودش بی نیازتان خواهد کرد. زیرا خدا دانا و حکیم است.
التوبه ۲۹ صفحه ۱۹۲
کسانی را از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمی آورند و چیزهایی را که خدا و پیامبرش حرام کرده است بر خود حرام نمیکنند و دین حق را نمیپذیرند بکشید، تا آنگاه که به دست خود در عین مذلت جزیه بدهند.
این آیه برای کافران ۳ راه میگذارد که باید یکی از آنها را انتخاب کنند.
سوره ۲ بقره، آیه ۱۷۸:
ای اهلِ ایمان برای شما حکمِ قصاصِ کشتگان چنین معین گشت که مردِ آزاد را در مقابلِ مردِ آزاد و بنده را بجای بنده و زن را به زن قصاص کنید.
سوره ۲ بقره، آیه۱۹۰:
بکشید در راهِ الله مخالفان را، ولی بدونِ شورش، که الله شورش را دوست ندارد
سوره ۲ بقره، آیه۱۹۱:
بکشید آنها را و در هر کجا که برخورد کردید، آنها را دنبال کنید و بیرون برانید، ولی در مسجدالحرام اگر مقاومت نکنند، آنها را نکشید، بکشید اگر مقاومت نشان دادند که اینست مجازاتِ کافران.
سوره ۲ بقره، آیه ۲۲۳:
زنانِ شما کشتزارِ شمایند، پس برای کشت به آنها از هر راهی که میخواهید نزدیک شوید.
سوره ۹ التوبه، آیه ۲۳:
ای اهلِ ایمان، شما پدران وبرادرانِ خود را نباید دوست بدارید اگر آنها کفر را بر ایمان برگزیدند و هرکس از شما آنها را دوست بدارد بی شک ستمکار است.
سوره ۹ التوبه، آیه ۲۸:
ای مومنان، مشرکان نجس هستند ونباید ازین پس به کعبه وارد شوند. اگر شما از کاهشِ درآمدِ خود در هراس هستید، الله از فضلِ خود، شما را بی نیاز میسازد. .
سوره ۹ التوبه، آیه ۵:
همینکه ماهِ حرام گذشت، در کمینشان باشید، بر آنها هجوم بیاورید وبکشید مشرکان را با هر نیرنگی که میتوانید، چنانچه نماز بگزارند و زکات بپردازند از خونِ آنها بگذرید که الله غفور و رحیم است.
سوره۹التوبه،آیه۱۲۳:
بکشید کافران را از پسِ هم، تا جدیت و خشمِ شما را احساس کنند.
سوره ۴۷ محمد، آیه ۳۵:
سستی نکنید، به صلح تن در ندهید، چون الله شما را قویتر و بی نقص گردانده است.
سوره۲۲الحج،آیه۳۹:
اجازه دارید بکشید هر که را که به شما ستم کرده است، الله پشتیبانِ شماست.
سوره ۹ التوبه، آیه ۲۹:
بکشید کسانیرا که به الله و احکامِ او ایمان ندارند، همچنین آن دسته که خود اهلِ کتاب هستند ولی اسلام را نپذیرفتند، مگر اینکه تعهد کنند که با خواری و خفت بدستِ خود جزیه بپردازند.
سوره ۴۷ محمد، آیه ۴:
هنگامي كه با كافران در ميدان جنگ رو به رو مي‏شويد گردنهايشان را بزنيد، و همچنان ادامه دهيد تا به اندازه كافي دشمن را درهم بكوبيد، در اين هنگام اسيران را محكم ببنديد، سپس يا بر آنها منت گذاريد (و آزادشان كنيد) يا در برابر آزادي از آنها فديه بگيريد، و اين وضع همچنان ادامه يابد تا جنگ بار سنگين خود را بر زمين نهد، برنامه اين است، و هر گاه خدا مي‏خواست خودش آنها را مجازات مي‏كرد، اما مي‏خواهد بعضي از شما را با بعضي ديگر بيازمايد، و كساني كه در راه خدا كشته شدند خداوند هرگز اعمالشان را نابود نمي‏كند.
حال به نظر شما گروه دولت اسلامی عراق و شام همان اسلام ناب محمدی نیست؟

۱۳۹۳ مهر ۲۸, دوشنبه

ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻛﻴﺴﺖ؟

مسئله 435 توضیح المسائل آیت الله روح الله خمینی میگوید:
زنهاى سيده بعد از تمام شدن شصت سال يائسه ميشوند، يعنى خون حيض نمیبينند. و زنهايى كه سيده نيستند، بعد از تمام شدن پنجاه سال يائسه میشوند.
مشابه همین مسئله را آیت الله میرزا جواد تبریزی با این اختلاف که «بعد از تمام شدن شصت سال چنانچه با نشانه های حیض یا در روزهای عادت خود خون ببینند احتیاط کنند. و زنهایی که سیده نیستند بعد از تمام شدن پنجاه سال یائسه میشوند»، و آیت الله محمد تقی بهجت با این اختلاف که «شصت سال قمری پنجاه سال قمری» و آیت الله فاضل لنکرانی نیز دقیقاً همین مسئله را به همین ترتیب در رساله های توضیح المسائل خود آورده اند.
یائسگی (Menopause) یعنی پایان یافتن قاعدگیهای زنانه، بطور معمول اگر زنی بعد از 12 ماه بدون اینکه به بیماری خاصی دچار باشد حیض (پریود) نشود میتوان فهمید که آن زن یائسه شده است. بند آمدن عادات ماهانه یا قاعدگی برابر است با پایان دوران باروری بانوان یعنی بانوانی که یائسه میشوند هرگز باردار و حامله نخواهند شد.
مسئله 435 رساله توضیح المسائل آیت الله خمینی نیز به همین قضیه اشاره دارد اما بطور مرموزی حساب زنان سیده (زنانی که اجداد آنان به محمد میرسد) را از حساب سایر زنان جدا می‌کند. در کتابهای دیگر علمای اسلام بطور مشخص اشاره می‌کنند که زنان قبیله قریش دیر تر از سایر زنان و در سن 60 سالگی یائسه میشوند.
این پنهانکاری آیت الله ها و مراجع شیعی از چه روست؟ این افراد چه چیزی را میخواهند از مردم پنهان کنند؟ آیا واقعا زنان قبیله قریش با بقیه زنان از لحاظ آناتومی و ساختار بدن متفاوت هستند و انسانهایی متفاوت از سایر انسانها هستند؟ قبول کردن این مفهوم مضحک و کودکانه تنها از افراد مذهبی بسیار متعصب و سنگ مغز انتظار میرود. اما واقعیت این قضیه چیست؟
ماجرا از این قرار است که:
1 - محمد در سن 25 سالگی با خدیجه که در آن زمان 40 سال سن داشت ازدواج کرده است. (ابن سعد طبقات کبری 14/8، البلاذری 406/1، سیرت رسول الله عربی، ابن هشام 124/1)
2 - محمد در سن 40 سالگی به بعثت رسیده است، یعنی 15 سال از ازدواج او با خدیجه میگذشته است، بنابر این در زمان بعثت، خدیجه 55 سال سن داشته است. (سیرت رسول الله عربی، ابن هشام، 153/1، حیوه القلوب، ملا محمد باقر مجلسی پوشینه دوم برگ 257)
3 - فاطمه به گواهی امام صادق در روز بیستم جمادی الثانی در سال پنجم پس از بعثت (8 سال قبل از هجرت) به دنیا آمده است. (دلائل الامامه / 10)، اصول کافی در مورد ولادت فاطمه نوشته است «ولدت بعد النبوه به خمس سنین و بعد الاسراء بثلاث سنین»، یعنی فاطمه پنج سال پس از نبوت و سه سال بعد از معراج بدنیا آمد (اصول کافی ص 123)، مروج الذهب مسعودی نیز دقیقاً همین نظر را داشته است و علامه مجلسی از علمای بزرگ تشیع نیز این را پذیرفته است (جلاء العیون، ص 82، حیوه القلوب، ملا محمد باقر مجلسی پوشینه دوم برگ 104)، شیخ عباس قمی نیز این را تایید کرده است (منتهی الآمال پوشینه 1 برگ 129) و این باور شیعه امامیه است، دیگرانی که اکثراً اهل تسنن بوده اند معتقد هستند که فاطمه پنج سال پیش از بعثت بدنیا آمده است اما این قول به استدلال زیر که نویسنده ای شیعی انجام داده است نمیتواند درست باشد:
«البته نظر علمای امامیه صحیح به نظر میرسد؛ زیرا وقتی که ابوبکر و عمر در مدینه از فاطمه خواستگاری کردند پیامبر فرمود: فاطمه سنش کم است و از این جمله معلوم میشود که دختر رسول الله بعد از بعثت به دنیا آمده است؛ زیرا اگر سال تولدش پیش از بعثت باشد، باید هنگام خواستگاری ابوبکر و عمر هجده ساله باشد. پس چگونه پیامبر، دختر هجده ساله را کم سن و سال میداند، در حالی که نه تنها این سن برای ازدواج مناسب است بلکه دیر نیز هست. حداکثر سنی که برای عایشه، هنگام ازدواج با پیامبر نوشته اند، ده سال بوده و هیچ کس نگفته: این سن برای ازدواج زود است (فاطمه زهراء من المهد الی الحد 176-166، سید محمد کاظم قزوینی). هیچ تاریخی ننوشته است که از فاطمه در مکه خواستگاری شده باشد. این خود دلیل بر این است که فاطمه در مکه خردسال بوده است. اگر سال پنجم پیش از بعثت را صحیح بدانیم، باید به هنگام هجرت، شانزده یا هفده ساله باشد. در میان اعراب، کمتر سابقه دارد که از دختری شانزده، هفده ساله خواستگاری نشود، آنهم اگر دختر رسول خدا باشد.» (سیری کوتاه در زندگی حضرت فاطمه زهرا،سید محمد تقی سجادی موسسه انتشارات نبوی زمستان 1379، قم)|
یک جمع و تفریق بسیار ساده مارا به این نتیجه میرساند که خدیجه در هنگام بدنیا آوردن فاطمه باید حدود 60 سال سن میداشت و واقعا که این 60 چقدر با آن 60 قبلی برابر است!. بنابر این به نظر آیت الله ها باید زنان قریش با باقی زنان تفاوتی داشته باشند که بتوانند در سن 60 سالگی باردار شوند و بچه بدنیا بیاورند. دم خروس از اینجا آشکار می‌شود.
از طرفی مسائلی جانبی و شواهد دیگری نیز وجود دارند باعث می‌شود که ذهن واقع گرا هرچه بیشتر روی اینکه فاطمه دختر پیامبر باشد شک و تردید جدی کند:
بعد از مرگ محمد ابوبکر به ادعای اهل تسنن با استناد به اینکه «پیامبران از خود ارث باقی نمیگذارند» از برگرداندن باغ فدک به فاطمه که وارث محمد بود سر باز زد. و این در حالی بود که فاطمه در خطبه ای که در مسجد اقامه کرد گفت در قرآن آمده است که سلیمان از داود ارث برده است و این ادعای ابوبکر را با استناد به قرآن رد کرده است و ابوبکر هم مسلما به همین سادگی نمیتوانسته است از زیر بار این استدلال فرار کند. از طرفی با نگاهی به زندگی علی و کنار گذاشتن اراجیف شیعیان مبنی بر سکوت علی برای حفظ وحدت اسلامی به نظر نمیرسد علی کسی باشد که در مقابل چنین مسئله ای سکوت کند، تنها مسئله ای که میتواند این شک را هرچه بیشتر تقویت کند این است که فاطمه واقعا فرزند محمد نبوده باشد.
افزون بر خدیجه محمد با دستکم 9 زن دیگر ازدواج کرده است، اما هیچکدام برای محمد فرزندی به بار نیاورده اند، روشن است که این اتفاق دستکم چهار دلیل میتواند داشته باشد 1) محمد با زنانش همبستر نمیشده است، که این خلاف تاریخ و عقلانیت است، محمد به گفته احادیث و روایات از قضا بسیار علاقه مند به جماع بوده است و برخی سلمانان کثیر الجماع بودن او را به خروس تشبیه کرده اند! 2) محمد از شیوه های تنظیم خوانواده استفاده میکرده است و جماع منقطع میکرده است یا زنانش فرزندانشان را سقط میکرده اند، که از این دو کار در تاریخ هیچ نشانی یافت نمیشود و نخستین کار مکروه و دومی حرام هستند. سقط جنین در اسلام مکافات مرگ را به همراه دارد! از این گذشته ابزارهای انجام اینکار و دانش و مهارت های مرتبط با آن در آن زمان تا آن حد بالا نبوده است که کسی بتواند چنین کند، خوی عربی نیز فرزندان بی شمار را دوست دارد و حتی امروز هم چندان بدنبال چنین مسائلی نیست. 3) هر 9 زن دیگر محمد نازا بوده اند، این بسیار بعید است، اگر از هر 10 زن محمد 9 تای آنها نازا بوده باشند عربستان واقعا ً باید درصد بسیار بالایی از زنان نازا را میداشت و هیچ بعید نیست که جمعیتی با این ویژگی در مدت یکی دو نسل بطور کلی محو و نابود شود 4) آخرین دلیل میتواند این بوده باشد که محمد دچار نارسایی بوده است و نمیتوانسته است به هر دلیل فیزیولوژیکی بچه دار شود. بنابر این اساساً اینکه محمد فرزندی را براستی از خود داشته باشد بسیار جای مشکوک و بعید است.
محمد به دلیل بیماری ای که داشت نمیتوانست دارای فرزند شود و یا اینکه فرزندان او در سنین بسیار پایین جان سپردند پسرانی که به او نسبت داده میشوند یعنی ابراهیم و قاسم پیش از بعثت فوت شدند (نساء حول الرسول، الدکتر السید الجمیلی، المکتبه التوفیقیه برگ 44). میدانیم که محمد از طرف منتقدانش متهم به ابتر بودن میشده است، در حالی که فرزندان دیگری که اکنون به محمد نسبت داده میشوند، یعنی زینب، رقیه و ام کلثوم همگی بزرگ تر از فاطمه بوده اند البته در مورد اینکه آیا فاطمه کوچکترین دختر محمد است یا ام کلثوم در میان تاریخ نویسان اختلافاتی وجود دارد (نساء حول الرسول، الدکتر السید الجمیلی، المکتبه التوفیقیه برگ 153)، بنابر این محمد حداکثر پنج سال پس از ازدواجش صاحب دختری شده است و پیش از آنها نیز پسری داشته است، پس چه زمانی ممکن است مخالفانش این امکان را داشته باشند که به او ابتر بگویند؟ او که همواره دختران و پسرانی داشته است و فاطمه آخرین فرزند منتسب او است نه نخستین فرزند، حتی نویسندگان شیعی معاصر نیز سعی کرده اند این مسئله را نادیده بگیرند، مثلاً نویسنده ای گفته است «پیامبر اکرم دو فرزند پس داشت که در خردسالی در گذشتند. با مرگ آن دو که قاسم و عبدالله نام داشتند، زبان مشرکین به طعن و ناسزا گشوده شد که: محمد پسری ندارد و با مرگش نسل او منقطع و برای همیشه محو و نابود خواهد شد. تنها سه دختر برای رسول خدا باقی مانده بود که آنها هم به نظرشان اولاد ، محسوب نمیشدند. هنوز دختر بنا به اعتقادات دوره جاهلیت موقعیت اجتماعی و ارزشی در جامعه نداشت و او را با دیده تحقیر مینگرسیتند و بر پایه همین اعتقادات نابجا بود که مشرکین، زبان به سرزنش میگشودند»، اما براستی اگر مسئله این بوده باشد، آنگاه با تولد فاطمه نیز چیزی تغییر نمیکرد، تنها یک دختر به سه دختر دیگر محمد افزوده میشد و از دید عرب وی همچان ابتر بود، حال آنکه چنین سخنی چندان خردپسند نیست ممکن است بتوان این پرسش را به شیوه دیگری نیز پاسخ داد اما دستکم یک پاسخ منطقی میتواند این باشد که این فرزندان واقعاً از محمد نبوده باشند!
مسئله دیگر این است که باردار شدن یک زن 60 ساله بسیار بعید و غیر عادی است. بطوری که پیر ترین مادری که در تاریخ ثبت شده است یک خانم رومانیایی 66 است که در اواخر سال 2004 توسط سزارین زایمان کرد. جالب است که این خانم به گفته رسانه های خبری در حدود 10 سال تحت مراقبت و تلاش برای بارور شدن بوده است و توسط اسپرم و تخمک انسانهای دیگری بارور شده است. این خانم دو دختر دوقلو را باردار شده است که یکی مرده به دنیا آمد و دیگری 6 هفته زودتر توسط سزارین بدنیا آمد. با توجه به اینکه در زمان محمد نه قابلیت سزارین وجود داشته است نه قابلیت بارور کردن مصنوعی و غیر طبیعی وجود داشته و نه اگر وجود میداشت پیامبر اسلام اجازه چنین کاری را میداده است واقعا بعید و بسیار دور از باور است که فاطمه واقعاً دختر محمد و خدیجه باشد.
و اما اگر فاطمه دختر محمد نیست پس دختر کیست؟ در صورتی که نارسایی های جنسی محمد را بپذیریم ممکن است محمد برای اینکه این قضیه را بپوشاند دست به صحنه سازی نیز زده باشد، ملا محمد باقر ملجسی گفته است محمد خدیجه را مجبور کرده بود 40 شبانه روز از خانه بیرون نیاید و خود نیز به دیدار او نرفت، شاید محمد میخواست مردم گمان کنند خدیجه باردار است! و بعد از این دوران به دستور جبرئیل به نزد خدیجه میرود و همان شب با او مجامعت میکند و خدیجه گفته است که نور فاطمه را از همان شب در رحم خود دیده است و با او سخن میگفته است!(حیوه القلوب، ملا محمد باقر مجلسی پوشینه دوم برگ 104، بحار الانوار پوشینه 16 برگهای 79 و 80، علی شریعتی فاطمه فاطمه است، انتشارات چاپخش برگ 9) اما جالب اینجا است که خود مجلسی نیز تولد فاطمه را در ردیف معجزات محمد آوره است، یعنی خدیجه فاطمه را یک شبه باردار شده است! معتقدان به اعجاز ممکن است به چنین یاوه گویی هایی باور بیاورند اما شکی وجود ندارد که خردگرایان و تاریخ نویسان چنین باوری را نمیپذیرند. باور رایج در میان شیعیان نیز این است که کسی بدنیا آمدن فاطمه را ندیده است، به گفته شیعیان زنان قریش از یاری رساندن به خدیجه در هنگام زایمان خود داری کرده اند، ماجرای بدنیا آمدن فاطمه نیز اسطوره ای است،
«شیخ صدوق در کتاب امالی به سند خود ازمفضل بن عمر نقل میکند که گفت از امام صادق پرسیدم ولادت فاطمه چگونه انجام شد؟ در پاسخ فرمود: هنگامی که حضرت خدیجه با رسول خدا ازدواج نمود، زنهای مکه از روی عناد با اسلام از خدیجه دوری میکردند، نمیگذاشتند تا زنی با خدیجه ملاقات نماید، وحشت و هراس بر خدیجه رو آورد، و سخت غمگین و بی تاب بود از اینکه مبادا بر رسول خدا آسیبی برسانند، هنگامی که خدیجه به فاطمه باردار شد، فاطمه در رحم مادر با او سخن میگفت و او را دلداری میداد، و خدیجه این موضوع را بر پیامبر پنهان میداشت، روزی رسول خدا وارد خانه شد، شنید که خدیجه با فاطمه سخن میگوید، به خدیجه فرمود: با چه کسی گفتگو میکنی؟ خدیجه عرض کرد فرزندی که در رحم دارم با من سخن میگوید و مونس من است. پیامبر فرمود: این جبرئیل است به من خبر میدهد که آن فرزند دختر است، و او است نسل پاک پر میمنت و خداوند به زودی نسل مرا از او قرار خواهد داد، و امامان از نسل او به وجود می آیند که خداوند پس از انقضاء وحی، آنها را خلفا و جانشینان قرار میدهد. حضرت خدیجه به همین ترتیب ایام بارداری را میگذراند تا آنکه ولادت فاطمه نزدیک شد، برای زنان قریش و بنی هاشم پیام فرستاد که بیایید و مرا در وضع حمل یاری کنید، همان گونه که بانوان زنان را در چنین وقتی کمک میکنند. ولی زنان قریش و دیگران برای او پیام دادند که تو حرف ما را نشنیدی و سخن ما را رد کردی و با محمد، یتیم ابوطالب که فقیر بود ازدواج نمودی، از این رو نزد تو نمی آییم و به هیچ وجه تو را یاری نخواهیم کرد. خدیجه از این پیام ناراحت و غمگین شد ولی خداوند او را تنها نگذاشت، ناگهان خدیجه دید چهار زن گندمگون و بلند قامت که شبیه زنان بنی هاشم بودند وارد شدند، خدیجه از دیدن آنها هراسناک شد، یکی از آنها گفت: ای خدیجه! محزون مباش، ما از طرف خدا به سوی تو آمده ایم، ما خواهران تو هستیم، و این آسیه دختر ام زاحم است که در بهشت همنشین تو است، آن دیگری مریم دختر عمران است، و آن یکی کلثم خواهر موسی میباشد، خداوند ما را نزد تو فرستاده تا در هنگام وضع حمل تو را یاری کنیم. در این وقت یکی از آنها در جانب راست خدیجه نشست، دیگری در سمت چپ نشست، سومی روبرو و چهارمی پشت سر قرار گرفتند و در این هنگام فاطمه پاک و پاکیزه به دنیا آمد، و وقتی بر زمین قرار گرفت، نور تابناکی از او برخاست که بر همه خانه های مکه تابید، ناگاه ده تن از حوریان بهشتی که در دست هر یک از آنها طشتی از بهشت و آفتابه ای پر از آب کوثر بود، وارد شدند، آن بانویی که پیش روی خدیجه بود فاطمه را گرفت و با آب کوثر شستشو داد؛ و دو جامه سفید که از شیر مقدستر و از مشک و عنبر خشبوتر بود بیرون آورد، بدن فاطمه را با یکی از آنها پوشانید و دیگری را مقنعه و روسری او قرار داد. سپس فاطمه را به سخن گفتن دعوت کرد، فاطمه زبان گشود و به یکتایی خدا و رسالت محمد گواهی داد و چنین گفت: گواهی میدهم که خدایی جز خدای یکتا نیست، و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است، و شوهرم سرور اوصیاء میباشد، و فرزندانم دو آقای سبط ها هستند. سپس به هریک از آن چهار زن سلام کرد، و آنها را به نام خواند و با روی شاد و خندان، فاطمه را مورد توجه قرار دادند و حوریان اهل آسمان، مژده ولادت فاطمه را به یکدیگر میدادند، و در آسمان نوری آشکار شد که فرشتگان، قبل از آن چنین نوری را ندیده بودند. آنگاه بانوان به خدیجه گفتند: فرزند خود را که پاک، پاکیزه، پر میمنت و مبارک است و دارای نسل پر برکت میباشد، بگیر و خدیجه با خوشحالی فاطمه را به آغوش گرفت، و پستان در دهان او گذاشت، شیر جاری شد، فاطمه از آن پس در هر روز مطابق رشد یک ماه و در هر ماه مطابق رشد یک سال سایر کودکان بزگ میشد. (بحار الانوار ملا محمد مجلسی، پوشینه 16 برگهای 80 و 81، پوشینه 6 برگ 247 و پوشینه 43 برگ 2)» (محمد محمدی اشتهاردی؛ حضرت خدیجه همسر پیامبر، اسطوره ایثار و مقاومت، موسسه انتشارات نبوی، چاپ دوم بهار 84، قم برگهای 229 تا 232.)
روشن است که دلیل این یاوه سرایی ها ممکن است این باشد که خدیجه فاطمه را بدنیا نیاورده است و از همین رو یا محمد این یاوه ها را سراییده است و یا امام صادق و یا شیخ صدوق، جالب اینجا است که امام صادق، مفضل بن عمر، شیخ صدوق، علامه مجلسی و محمد محمدی اشتهاردی و ناشرین این کتاب ریاضیاتشان در این حد خوب نبوده است که بدانند که اگر فرزندی در یک روز به اندازه یک ماه رشد کند، در یک ماه به اندازه 30 ماه یعنی دقیقاً دو سال و نیم رشد میکند نه یک سال! با این حساب فاطمه در یکسالگی به سن 30 سالگی رسیده است، مگر اینکه رشد نجومی او تنها در چند ماه بوده باشد، یاوه سرایان شیعی بهتر بود شگفتی های جالبتری از او خلق میکردند، مثلاً بهتر بود فاطمه پستان خدیجه را کنار میزد و میگفت مادر گرامی، من بصورتی خلق شده ام که با هیدروژن مایع رشد میکنم و یا یک رئاکتور اتمی درون من کار گذاشته شده است و نیازی به شیر پستان حضرت عالی ندارم، آنگاه شاید شیعیان بیشتر برای فاطمه توی سر و کله خودشان میزدند و به عمر فحش میدادند.
افزون بر این در میان برخی از مسلمانان باوری رایج است که سایر فرزندان محمد نیز از آن خواهر خدیجه بوده اند و خواهر خدیجه سرپرستی آنان را به خدیجه سپرده بود. این است که در خوش بینانه ترین حالت فاطمه نیز از دختران خواهر خدیجه است.

۱۳۹۳ مهر ۲۵, جمعه

حجاب از کجا آمده است؟

مثل تقریباً تمام سایر باورهای اسلامی این باور اسلامی نیز ریشه ای زمینی دارد، یعنی میتوان رد و پای آنرا در کتابهای تاریخی پیدا کرد. یافتن دلیل اینکه حجاب برای چه ایجاد شد بسیار آسان است و به دو موضوع اساسی برمیگردد. میدانیم که محمد پس از فرار به مدینه و پیش از کسب موفقیت های اقتصادی بواسطه غارت یهودیان و دستبرد به کاروانها در وضعیت اقتصادی بسیار بدی بوده است و مسلمانان در فقر شدید بسر میبردند. از اینرو امکان اینکه درون خانه هایشان مثل امروز دستشوئی و توالت بسازند برای آنها میسر نبود. لذا زنان محمد و خود او و دیگران باید برای تخلی به خارج از خانه میرفتند. این مسئله تنها بهانه ای بود که محمد را مجبور میکند به زنانش اجازه خروج از خانه را بدهد تا آنها به جایی که میتوانند در آن تخلی کنند بروند و سپس بازگردند. این مسئله در کنار مسائلی دیگر از جمله اینکه محمد در سنین بالا به سر میبرده است و احتمالا قدرت ارضای جنسی زنانش را نداشته است باعث میشود که دیگران چشم به زنان محمد داشته باشند و زنان محمد نیز چندان بی رغبت نسبت به این مسئله نبودند، این است که عمر به محمد پیشنهاد میکند که به زنانش دستور بدهد خود را بپوشانند تا مبادا دیده شوند.
شاید این مسئله برای قربانیان حجاب و مسلمانان و حتی غیر مسلمانان باورکردنی نباشد و این مسئله آنقدر مسخره به نظر برسد که مسلمانان عمری به دلیل اینکه آقای محمد در خانه اش توالت نداشته است مجبور شده اند زنانشان را کفن پوش کرده باشند، که شاید تصور کنید این قضیه ساخته ذهن نگارنده است، اما قدیمی ترین و معتبر ترین کتب اسلامی نشان میدهند که دلیل ظهور حجاب چیزی جز این نبوده است. در زیر این منابع و اسناد تاریخی را به ترتیب خواهم آورد.
محمد به زنانش اجازه میدهد برای دستشویی کردن به خارج از خانه بروند (عجب انسان روشنفکری بوده است این محمد پیامبر).
صحیح بخاری، پوشینه 1، کتاب 4، شماره :149
عایشه نقل کرده است:
پیامبر به زنانش گفت، «شما میتوانید برای رفع حاجت به خارج (از خانه) بروید.»
و زنان محمد در برخی از اوقات چنین میکردند، عایشه خود قضیه توالت رفتن را با جزئیات بهتری شرح داده است.
صحیح بخاری پوشینه 5 کتاب 59 شماره 462:
عایشه نقل کرده است:
.من همراه ام مسطح به المناصع جایی که در آن قضای حاجت (تخلّی) میکردیم رفتم. ما هرگز تخلی نمیکردیم مگر در شب، و این تا زمانی بود که مستراح هایی درنزدیکی خانه هایمان ساخته شد. و این عادت خالی کردن روده ها همانند همان عادت اعراب قدیمی بود که در بیابان زندگی میکردند، زیرا ساختن مستراح در کنار خانه ها برای ما دردسر ساز بود. پس من و ام مسطح که دختر ابی رُهم بن لمطلب ابن عبد مناف بود و مادرش بنت صخر بن عامر خاله ابوبکر صدیق و پسرش مسطح بن اثاثه بن عباد بن المطلب بود بیرون رفتیم. من و ام مسطح پس از قضای حاجت به خانه برگشتیم.
نه تنها مسلمانان فقیر آن دوران برای پاسخ به این نیاز طبیعی خود باید به فضای باز و خارج از خانه میرفتند، بلکه وضعیت بگونه ای بود که حتی برخی از آنها برای برقراری تماس جنسی نیز مجبور بودند زیر آسمان و در فضای باز عمل کنند. به آیه زیر در قرآن توجه کنید.
سوره هود آیه 5
أَلا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ أَلا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيابَهُمْ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ
آگاه باشيد هنگامي كه آنها سينه هاشان را در كنار هم قرار ميدهند تا خود را از او پنهان دارند آگاه باشيد آنگاه كه آنها لباسهايشان را بخود ميپيچند و خويش را در آن پنهان ميدارند (خداوند) از درون و برون آنها با خبر است، چرا كه او از اسرار درون سينه ها آگاه است.
سینه هایشان را کنار هم قرار میدهند؟ منظور از این آیه چه بوده است؟ در احادیث میتوان پاسخ این پرسش را پیدا کرد.
صحیح بخاری پوشینه 6، کتاب 60، شماره 203 و 204
عباد ابن جعفر نقل کرده است:
ابن عباس را شنیدم که آیه «آگاه باشيد هنگامي كه آنها سينه هاشان را در كنار هم قرار ميدهند» را قراعت میکرد. گفتم ای ابن عباس! منظور از «سینه هایشان را کنار هم قرار میدهند چیست؟» او گفت «مردی از تماس جنسی در فضای باز یا تخلی شرم داشت، پس این آیه نازل شد.
حال روشن است که این تماسهای جنسی و تخلی در فضای باز برای مسلمانان آن دوران دردسر ساز بوده است، بویژه آنکه زنان پیامبر نیز باید اینگونه بیرون میرفتند و تخلی میکردند. این مسئله برای خود محمد ابتدا چندان اهمیت نداشته است اما عمر که در تندروی و خشک مغزی و تعصب مذهبی از بقیه مسلمانان جلوتر بوده است و همواره هوای زنان محمد را داشته است کم کم از این مسئله شاکی میشود و زبان به اعتراض میگشاید.
صحیح بخاری، پوشینه 1 کتاب 4 شماره 148:
عایشه نقل کرده است:
زنان پیامبر شبانگاهان برای تخلی به منطقه المناصع، منطقه ای باز و وسیع در مدینه میرفتند. عمر به پیامبر میگفت «به زنانت بگو که حجاب داشته باشند»، اما پیامبر چنین نکرد. سوده بنت زمعه زن پیامبر در شبی از شبها در زمان عشاء از خانه خارج شد و او قدی بلند داشت. عمر او را صدا کرد و گفت «من تورا شناختم ای سوده»، او اینچنین گفت زیرا او شدیدا اشتیاق داشت که آیات حجاب نازل شوند. پس الله آیه حجاب را نازل کرد.
این حدیث در صحیح مسلم کتاب 26، شماره 5397 و5395 نیز بگونه ای مشابه آمده است. عمر خود نیز در احادیث دیگری به این موضوع اشاره کرده است:
صحیح بخاری جلد اول کتاب 8 ام شماره 395
از عمر نقل شده است:
خداوند در سه مورد با من موافقت کرد.
1. من گفتم یا رسول الله، ایکاش ما مقام ابراهیم را مصلی خود قرار دهیم و در آنجا نماز بخوانیم. پس آیه نازل شد که «مقام ابراهيم را، نمازگاه خويش گيريد» سوره بقره آیه 125.
2. و در مورد آیه ای که میگوید زنان باید چادر سر کنند، من گفتم، ای رسول الله، ایکاش به زنان خود دستور بدهی که خودشان را در مقابل مردان بپوشانند، زیرا مردان خوب و بد با آنها صحبت میکنند. بنابر این آیه ای که دستور میدهد زنان چادر سر کنند نازل شد، سوره احزاب آیه 59.
3. یکبار زنان پیامبر در مقابل او متحد شده بودند و من به آنها گفتم، اگر پیامبر شما را طلاق دهد الله زنان بهتری از شما به او خواهد داد، پس این آیه نیز نازل شد، سوره تحریم آیه 5.
و سوره احزاب آیه 59، به سفارش عمر نازل شد!
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لأَِزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً
اي پيامبر ، به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که چادر خود را، برخود فرو پوشند اين مناسب تر است، تا شناخته شوند و مورد آزار واقع نگردند و خدا آمرزنده و مهربان است.
البته این خود سندی دیگر بر زمینی بودن قرآن است، آیا خدایی که خالق تمام ذرات جهان است آنقدر کند هوش است که برای رفع مشکلات تخلی زنان محمد نیاز به مشاوری مانند عمر دارد؟ اما مسئله دیگری در این آیه به چشم میخورد این است که هدف از پوشیده شدن «شناخته شدن» هم هست. مفسرین بزرگ قرآن این شناخته شدن را تمایز یافتن زنان برده از زنان مومن دانسته اند. در آیین اسلام همخوابگی با زنان برده اشکالی ندارد و زنان برده لازم نیست حجاب داشته باشند (برای اطلاعات بیشتر در این مورد به نوشتاری با فرنام » برده داری در اسلام» مراجعه کنید)، از این رو زنان مسلمان نیز به اشتباه توسط برخی از مسلمانان رذل بعنوان برده فرض میشدند و مسلمانان برای آنها مشکل ایجاد میکردند. توضیحات کامل و اسناد کافی در مورد این مسئله را در نوشتاری با فرنام «ريشه هاي آيينهاي اسلامي‌(بخش نخست، حجاب)» بخوانید.
ناتوانی کامل قابل تصور محمد در ارضاء جنسی و عاطفی زنانش بویژه زنان زیر 20 سالش مانند عایشه و صفیه مشکلات زیادی را برای او بوجود آورده بود، یکبار به عایشه اتهام تماس جنسی با صفوان بن المعطَّل السُّلمی میزنند (ماجرای کامل را در اینجا بخوانید) و در زمانی دیگر محمد میفهمد که طلحه از صحابه او که بعدها در کنار عایشه در جنگ جمل بر علیه علی جنگید و کشته شد خواستار ازدواج با عایشه پس از مرگ محمد است و محمد باید برای رفع این نگرانی دست به ابتکاراتی میزد.
سیوطی در اسباب النزول میگوید:
طلحه به نزد یکی از زنان پیامبر آمد و با او سخن گفت؛ او پسرعمو (یا پسر عمه) آن زن بود. اما محمد به او (طلحه) گفت «تو هرگز دوباره اینکار را نخواهی کرد!» طلحه گفت «اما او (همسر محمد) خویشاوند من است و الله میداند که نه من نه او هیچ چیز مکروهی نگفتیم»، اما محمد گفت: «هیچکس غیرتمند تر از الله نیست، هیچکس غیرتمند تر از من نیست». محمد رفت و پس از رفتن او طلحه گفت «پس از مرگ محمد من حتماً با عایشه ازدواج میکنم». محمد از این سخن طلحه آگاه شد و گفت « هیچکس با زنانش بعد از او ازدواج نخواهد کرد (1).
این است که محمد احساس تهدید میکرده است، زیرا او بعنوان یک فرد زنباره خود در مورد دیگران نیز اینگونه فکر میکرده است و در مورد طلحه شاید درست هم فکر میکرده است، لذا علاوه بر مسئله رفع حاجت زنان محمد، مسائل دیگری نیز در این میان وجود داشتند که باعث شدند محمد آیات دیگری در مورد حجاب نیز نازل کند. البته آیات حجاب تنها ترفند محمد برای اینکه زنانش به دست دیگران نیافتند نبوده است او ترفند بسیار جالب و حساب شده دیگری نیز زده است و آن این است که زنان خود را «ام المومنین» یعنی مادر مومنان نامیده است. و از آنجا که مومنان نمیتوانستند با مادر خود ازدواج کنند، هیچ مسلمانی نتوانست بعد از مرگ او با زنانش ازدواج کند. البته محمد خود را پدر مومنان ننامید که دیگر نتواند از میان مومنان زن بگیرد، بر عکس بطور بسیار مضحک و مسخره ای در قرآن تاکید کرده که او پدر هیچیک از مومنان نیست، تا مبادا کسی روی این قضیه شک کند.
سوره احزاب آیه 40
مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا
محمد پدر هيچ يک از مردان شما نيست او رسول خدا و خاتم پيامبران است و خدا به هر چيزی داناست»
توضیحات از مترجم.
آری، باورکردنی نیست اما مسئله حجاب واقعا به همین سادگی است، پای دو چیز در میان بوده است، تخلی زنان محمد و حسادت محمد و حساسیت او برای حفظ حرمسرایش حتی پس از مرگ خود، یا به عبارت دیگر خودخواهی، زن ستیزی، زنبارگی محمد. نه خدای کائنات و تمام ذرات در ایجاد حجاب نقشی داشته است نه محمد آنرا از خودش در آورده است. حجاب ابزاری بوده است که در برخی جوامع وجود داشته است و برخی از مسلمانان به محمد پیشنهاد کرده اند ساکنین حرمسرای خود را لای پتو بپیچد تا دیگران هوس نکنند با آنها معاشقه کنند. و زنان مسلمان قرنها است که پارچه ننگین سیاه را به دلیل اینکه پیامبرشان نمیتوانست جلوی آلت خود را بگیرد بر سر میکشند.
حجاب در ایران هر روز و هر روز خلاصه تر و کمتر شده است، به تصاویری از وضعیت زنان قبل از دوران رضاشاه در ایران نگاه کنید و وضعیت اسفبار حجاب زنان در آن دوران را ببینید و آنرا با امروز مقایسه کنید. تعداد زیادی از زنان و دختران ایرانی مسلماً اگر اجازه دور انداختن حجاب را داشته باشند چنین خواهند کرد و همینکه نظام خلافت اسلامی هم اکنون اینقدر سعی میکند جلوی آنچه «بد حجابی» میخواند را بگیرد نشان از همین واقعیت دارد.
مضحک تر از مسئله حجاب کار مسلمانان است که نشسته اند و چه داستانها برای حجاب بافته اند. آیت الله مطهری کتابی نوشته است با فرنام «فلسفه حجاب»، دوست ظریفی میگفت اگر محمد دستور میداد مسلمانان باید روزی 8 بار ایستاده بر روی زمین تف بکنند، آیت الله مطهری احتمالاً کتابی با فرنام «فلسفه ایستاده تف کردن و آثار مثبت آن برای اجتماع» مینوشت. از هر حرف چرتی میتوان کتابها نوشت، در مورد پارس کردن میلو سگ تن تن میتوان فلسفه بافی کرد و گفت پارس میلو اوج فراکنش امواج عشق و محبت است در اعماق وجود و گوهر هستی سگ که خود را در آغوش ابدیت رها میکنند تا جانهای آرام را هشدار به جنبش دهند. یاوه گویی های اسلامگرایان نیز بی شباهت به این مسئله نیست. نه حجاب و نه پارس سگ تن تن، میلو هیچکدام عمق و پیچیدگی ندارند، حجاب ابزار یک بیابانگرد بوده است برای تکریم آلت تناسلی خود و حفظ زنانش از آلت تناسلی دیگر بیابانگرایان، نه کم و نه بیش.

۱۳۹۳ مهر ۲۳, چهارشنبه

اعجاز اعداد و آمار و ارقام قرآني

مدتی است که عرب زدگان و شیفتگان الله مدینه ، سعي در نشان دادن معجزاتي در اعداد و آمار و ارقام قرآني دارند و بي گمان براي كسانيكه اهل تحقيق و جستجو نباشند يك احساس خاصي را تقويت ميكند كه همان عوام فريبي است . 
متاسفانه هموطنان گرامی نیز هر مطلبي را بدون تحقيق قبول مي كنند و بر آن صحه مي گذارند.
چنانچه با چنین مطالبی برخورد کردید با کمی صرف وقت و مراجعه به سای www.parsquran.com  از صحت آن مطمئن شوید .
انچه اینروزها در فضای اینترنت پخش شده ، شامل محملاتی است نظیر مطالب دیل :
کلمات و دفعات تکرار در جمع آيات قرآن مجيد :
1 - ملائکه : ٨٨، شياطين : ٨٨ 
2 - زندگی : ١۴۵، مرگ : ١۴۵ 
3 - سود : ۵٠، زيان : ۵٠ 
4 - ملت (مردم) :۵٠، پيامبران : ۵٠ 
5 - ابليس (پادشاه شياطين) : ١١، پناه جوئی از شرّ ابليس : ١١ 
6 - مصيبت : ٧۵، شکر : ٧۵ 
7 - صدقه : ٧٣، رضايت : ٧٣ 
8 - فريب خوردگان (گمراه شدگان) : ١٧  ، مردگان (مردم مرده) : ١٧ 
9 - مسلمين : ۴١ ، جهاد : ۴١ 
10 - طلا : ٨ ، زندگی راحت : ٨ 
11 - جادو : ۶٠ ، فتنه : ۶٠ 
12 - زکات : ٣٢ ، برکت : ٣٢ 
13 - ذهن : ۴٩ ، نور : ۴٩ 
14 - زبان : ٢۵ ، موعظه . (گفتار، اندرز) : ٢۵
15 - آرزو : ٨ ، ترس : ٨ 
16 - آشکارا سخن گفتن (سخنرانی) : ١٨، تبليغ کردن : ١٨ 
17 - سختی : ١١۴، صبر : ١١۴ 
18 - محمد (صلوات الله عليه) : ۴   ، شريعت ( آموزه های حضرت محمد (ص)) : ۴ 
19 - مرد : ٢۴، زن : ٢۴
20 - دنيا (يکی ازنام های زندگی) : ١١۵، آخرت (نامی برای زندگی پس از اين جهان) : ١١۵ 
و نيز جالب خواهد بود به دفعاتی که کلمات زير در قرآن ظاهر شده اند نگاهی داشته باشيم :
1 - نماز : 17 
2 - ماه : ١٢ 
3 - روز : ٣۶۵ 
4 - دريا : ٣٢ ، زمين (خشکی): ١٣ 
5 - دريا + خشکی  45 =  ٣٢+13 
دانش بشری به تازگی اثبات نموده که آب ٧١٫١١١ % و خشکی ٢٨٫٨٨٩ % از کره زمين را فراگرفته است. 
آيا می توان گفت که اين ها همه بر حسب اتفاق در قرآن مجيد آمده است؟ پاسخ بی اختيار در ذهن خواهد درخشيد !
اما با مراجعه به نرم افزارهای قرآنی و یا سایت پارس قرآن متوجه می شویم که تمامي آمارهاي ذكر شده دروغ و اشتباه است :
1 - دنيا 143 ، آخرت 107
2 - زندگي 92 ، مرگ 84
3 - نماز 90 ، ماه 56
4 - روز 658
5 - خشكي 12 ، دريا 62
و الي آخر ....
اين دقيقا مثل اين مطلب زير است كه نكات جالبي در بين اعداد و حروف بر قرار است مطلب زير را بخوانيد: 
آیا می دانید؟ 
حروف انگلیسی A,B,C,D در املای انگلیسی هیچ یک از اعداد 1 تا 99 دیده نمی شود؟ 
حرف D برای اولین بار در عدد 100 بکار می رود (Hundred) 
حروف A,B,C در املای انگلیسی هیچ یک از اعداد 1 تا 999 دیده نمی شود. 
حرف A برای اولین بار در املای عدد 1000 دیده می شود (Thousand) 
حروف B,C در املای انگلیسی هیچ یک از اعداد 1 تا 999999999 دیده نمی شود. 
حرف B برای اولین بار در املای عدد بیلیون بکار می رود. (billion) 
و حرف C هیچ وقت در املای اعداد انگلیسی بکار نمی رود. 
حال اگر انگليسي ها براي اجدادشان كه زبان انگليسي را پايه گذاري كرده اند ادعاي معجزه كردند ما چه بايد بگوييم؟