۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۶, شنبه

سوره آل عمران . آیه 90

قرآن . سوره آل عمران . آیه 90 :
كساني كه پس از ايمان كافر شدند و سپس بر كفر (خود) افزودند، هيچگاه توبه آنان، قبول نميشود، و آنها گمراهان (واقعي)اند .
حکم ارتداد که همانا کشتن مرتد می باشد، از این آیه شریفه برداشت شده !
«مرتد» یعنى کسى که اسلام را پذیرفته و سپس از آن باز گشته.
«مرتد» بر دو قسم است:
1 - «مرتد فطرى» 
2 - «مرتد ملى»
1 - «مرتد فطرى» : به کسى گفته مى شود که از پدر و یا مادر مسلمان تولد یافته و یا به قول بعضى در حالى که نطفه او منعقد شده پدر و یا مادرش مسلمان بوده اند و سپس او اسلام را پذیرفته و بعداً از آن برگشته است.
2 - «مرتد ملى» : به کسى گفته مى شود که از پدر و مادر مسلمان تولد نیافته بلکه خود بعد از بلوغ، اسلام را پذیرفته و سپس از آن باز گشته است.
توبه مرتد ملى پذیرفته مى شود و در حقیقت مجازات او خفیف است; زیرا او مسلمان زاده نیست .
ولى در مورد «مرتد فطرى» حکم از این شدیدتر و سخت تر است ! یعنى اگر ارتداد او در دادگاه اسلام ثابت شود، محکوم به اعدام خواهد شد! و اموال او به عنوان ارث به ورثه مسلمان او مى رسد .
همسر او از او جدا خواهد شد و حتى توبه کردن او نمى تواند جلو این احکام شدید را بگیرد، گر چه اگر واقعاً توبه کند در پیشگاه خداوند قبول مى شود و براى جهان آخرت او مفید است.

چگونه است کسی که نه به اختیار خود بلکه از روی وراثت مسلمان شده است حق انتخاب دین و عقیده خود را ندارد؟!!
شما بعد از خرید یک شلوار هم میتوانید در صورت داشتن ایرادی آن را پس بدهید چگونه نمیتوانید دینی را که برای شما جغرافیا انتخاب نموده است تغییر داد؟
این چگونه مذهب مهربانی است که شمارا به مهربانی دعوت میکند اما حق خروج از آن را ندارید؟
چرا اسلام به انسان ها حق انتخاب نوع زندگی و نوع تفکر را نمیدهد؟
آیا اگر اسلام دین مهربانی و دینی کامل باشد کسی اصلا از آن خارج میشود؟
کاش کمی تفکر کنیم

۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۰, یکشنبه

قرآن و عدالت

قرآن به چندین روش مانع ایجاد عدالت در جامعه ی بشری می شود که مهمترین آنان نظام طبقاتی انسان در اسلام است. این طبقه بندی به ترتیب برتری عبارتند از: 1- مرد آزاد مسلمان 2- زن آزاد مسلمان 3- برده ی مسلمان 4- غیر مسلمانان. این طبقات از حقوق بشدت متفاوتی برخوردارند. همچنین اسلام با اساسی ترین حقوق بشر بشدت مخالف است بنابراین قرآن تصویری ناقص و معوج از انسان ارایه می دهد و بزرگترین مانع عدالت، آزادی، پیشرفت و توسعه و حقوق بشر است. در تاریخ شناخته شده ی بشری، بزرگترین تحریف در اخلاق، مربوط به قرآن است. قرآن اخلاق انسانی را به اخلاق طبقاتی تبدیل کرده است یعنی اخلاق بر حسب ارزش متفاوت انسانها، متفاوت می شود و اصول اخلاقی را از کلیت و جهانشمول بودن انداخته است. مهمترین بخش این انحراف مربوط به نابود کردن اخلاق در مورد غیر مسلمانان، بردگان و زنان است. به تعبیر دیگر اخلاق در مورد مردان آزاد مسلمان تقریبا انسانی است ولی در مورد غیر مسلمانان، غیر انسانی یا ضد اخلاق است. برای نمونه در حالیکه تجاوز جنسی به زن آزاد بد است تجاوز جنسی به زنان اسیر خوب است. اخلاق قرآن متکی به ترس از جهنم است. یعنی اخلاق ارزشمند انسانی که هر انسان نه بخاطر ترس و نه بخاطر منفعت بلکه بخاطر انسان بودن خودش و همنوعانش انجام می دهد را از بین برده است. بعد از ترس، اخلاق قرآن متکی بر طمع بهشت و شراب و حوری است. مسلمان کار اخلاقی را بخاطر ارزشمند بودن و انسانی بودن آن انجام نمی دهد بلکه انجام می دهد تا به جهنم نرود و دائما با دختران زیباروی بهشتی عمل جنسی انجام دهد. قرآن برای غیر مسلمانان حق حیات قائل نیست یعنی بر روی کره ی زمین حتی یک نفر کافر نباید زندگی کند و هیچ یهودی و مسیحی و ناباور حق زندگی آزاد و مستقل ندارد. مسلمانان باید با آنان بجنگند تا باقیمانده ی آنان با ذلت و خواری و با از دست دادن بخش مهمی از حقوق انسانی شان تحت حکومت اسلامی زندگی کنند و در این جنگهای مسلمان سازی تمام اموال و نوامیس غیر مسلمانان به مالکیت مسلمانان در می آید. قرآن موجب نفرت و جنگ جاودانه ی بین مسلمانان و غیر مسلمانان شده است و به حق باید گفت که محمد جنایتکارترین فرد و قرآن جنایتکارانه ترین کتاب تاریخ بشری است چون قتل عام و دزدی و تجاوز جنسی و برده گیری را جاودانه کرده اند.

۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۹, شنبه

مبارزه با رژیم دینی بهیچوجه بمعنی دین ستیزی نیست

ما مخالفین حکومت مستبد آخوندی بهچوجه دین ستیز نیستیم ٠ بلکه مبارزان سرسخت علیه یک حکومت دینی هستیم که امروز با تکیه بر داستانهای دینی بر سرزمین از دست رفته ما حاکم شده ، مردم ما را گرفتار کرده ، و به غارت ذخایر و منابع مملکت پرداخته است ٠ امروزه دین در سرزمین ما بصورت اسلحه ای در دست آخوندها درآمده که با توسل به آن کشور را غارت کرده و مردم را به درماندگی کشانده اند ٠ انگیزه ما برای این مبارزه فقط آزادی است زیرا باور بر اینست که دین هرکس به خودش مربوط است ٠ ما با دینداران کاری نداریم بلکه این دینداران حکومتی هستند که دست از گریبان ما برنمیدارند و در تمام مسائل روزمره و اجتماعی مردم دخالت میکنند٠ اینجانب اعتقاد راسخ دارم که مبارزه با این حکومت مستبد دینی ، وظیفه هر فرد شرافتمند و آزادیخواه است٠
فرهنگ هر جامعه به عناصر سازنده ای احتیاج دارد که یکی از آن عناصر ، دین است ٠ امّا همه ما باید در انتخاب دین خود آزاد باشیم ٠ مردم ایران باید بتوانند به اختیار خود دینشان را انتخاب کنند ، معابد دلخواه خود را بنا کرده ، و درآنجا آزادانه به نیایش هر آنچه میخواهند بپردازند٠ این قوانین عقب افتاده اسلامی که امروز بر سرزمین ما حاکم است ، حتی در روزگار صدر اسلام و در بین اعراب شهرنشین آنروزگار نیز از جمله قوانین بیابانی و عقب افتاده محسوب میشدند ٠ این قوانین بیابانی بقدری وحشیانه و عقب افتاده بودند که غیر ممکن بود که فی المثل امپراطوری روم ، قوانین مربوط به چشم درآوردن و قطع دست و پا را جزو قوانین کشوری خود قبول کند٠
ما باید به این حقیقت واقف شویم که اهل دین و بزرگان آنها ، همگی انسانهایی مثل خود ما بوده اند و مثل ما بر روی کره خاکی زندگی میکردند و راه میرفتند٠  هیچکس با الاغ به آسمان نرفت ، هیچ معجزه ای رخ نداد ، هیچ فرشته ای برای هیچکس پیغامی نیاورد ٠ وحی و جبرئیل٠٠٠ و این داستانهای پیش پا افتاده ، افسانه هایی ای بیش نبودند٠
بهرام مشیری 

فایل صوتی
http://www.bahrammoshiri.com/home/popup_player.php…

۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۳, یکشنبه

ما ایرانیان ، امروز در اسفل السافلین تاریخ بسر میبریم

انقلاب ٥٧ برای کسب آزادی و بمنظور دستیابی به حاکمیّت ملی و قانونمندی بود نه برای به قدرت رسیدن آدمهایی اهل عراق و لبنان و غیره ، که از سرزمینهای دیگر به کشور ما بیایند و بر ما حکومت کنند ٠ مردم ایران برای این انقلاب نکردند که یک مشت دزد و چاقوکش و بیشرافت و شکنجه گر و خائن ، که بدروغ خود را نمایندگان مردم ایران نامیده اند ، در مجلس بنشینند و بر ما فرمانروایی کنند٠ با وجود انبوهی از قانون شکنی ها و فساد سردمداران رژیم ، آیا تابحال دیده اید که یک شخص خاطی دولتی محاکمه شده باشد ؟ اگر هم شده ، مثل آن قاضی قاتل ، پس از کشتن چند نفر ، محکوم به پرداخت جریمه شصت دلاری شده ٠٠٠ کجا هستند آن کارمندان دولت که اختلاسهای چندین صد میلیارد دلاری کردند ؟ چرا نام و نشان آنها معلوم نشد ؟ میدانید چرا ؟ چون آخوند میداند که میتواند با امّت به هر صورتیکه دلش بخواهد رفتار کند ٠ 
فرق شهروند با امّت چیست ؟ شهروند یک مملکت دارای حقوقیست که از پشتیبانی قانون برخوردار است ٠ هیچکس نمیتواند قوانینی که در صیانت از حقوق شهروند تدوین شده را باطل کند٠ آخوند و دار و دسته چاقو کشانش اجازه ندارند که به یک شهروند توهین کرده ، حقوق قانونی وی را زیر پا بگذارند ، و نیمه شب وارد منزل وی شده اموال او را بهمراه خودش بجای نامعلوم ببرند ٠آخوند نمیتواند متفکرین را در اتوبوسی جمع کرده و از درّه به اعماق نابودی سرنگون کند ، یا اینکه در زندانها به مردانی که پرسیدند "رأی من کو؟" تجاوز کند ٠ یک شهروند مملکت حق دارد که این توهین ها و این قانون شکنی ها و قتل ها و اختلاس ها را پیگیری کند و افراد مسئول را شناسایی کرده و با آنها در دادگاه و بصورت قانونی برخورد کند ٠ ولی ما ایرانیان دهه هاست که شهروند محسوب نمیشویم و از حقوق مدنی برخوردار نیستیم ٠ در چشم آخوند ، ما امّت هستیم ٠
امروز ما ایرانیان در اسفل السافلین تاریخ بسر میبریم ٠ ما آنچنان مسخ شده ایم که مانند بوته های گندم ، در مقابل امواج توهین ها و تجاوزها و بی قانونی آخوند از یکسو بسوی دیگر میغلطیم و هیچ مقاومتی از خود نشان نمیدهیم ٠ گویی حقوق شهروندی خود را فراموش کرده و تبدیل به امّتی شده ایم که بازیچه امیال آخوند واقع شده است٠
اگر بتوان با هشتاد میلیون انسان در ایران باینصورت رفتار کرد پس آخوند میتواند با همین روش میلیارد ها مسلمان را بصورت امّتی تحت کنترل خود در آورد٠